جمعه های انتظار

بعد از اینکه سلامی کردم و یک نقطه ایی برا نشستن انتخاب کردم
چند دقیقه ایی از حضورم تو مجلس میگذشت
خانم روبروم عه دعا رو با تعداد اندکی خوندی
بعد از اینک حاج آقا مراسم سخنرانی و روضه رو تمام کردن ،دوباره می خونیم
منم پاسخ دادم من مانع کارتون نمیشم بخونید
با لحن ناملایمی خودت باید بخونی
عه ، من دیگه وقت ندارم بمونم کار دارم
حتمآ رزقتون نبوده‌ ما سرشب خوندیم شما نبودین
خانمی که سمت راستم بود نه اینکه سرش شلوغه و همسرش شام نخورده حتمآ باید بره
چرا بعضی ها فکر می کنند اونیکه مجرده ، هیچ کاری نداره و مشکلات زندکی و مشغله ذهنی بر او غلبه وحاکم نمی‌شه چه بسا که یک خانم متأهل وقت آزاد تری دارد
چرا بعضی ها همچنین طرز تفکر دارند که زندگی متأهلی خودش را با یک مجردی که فقـط رنگ ظاهری زندگی را می بینند نه هسته و باطن را

#به_قلم_خودم
#کوتاه_نوشت