دلبر_فیروزه_ای
امروز دارم به یک انگشتر زیبا فکر میکنم
به یک نگین خوشرنگ فیروزهای که روی رکاب خوش تراش نقرهای، بر روی انگشت های ظریف زنانه جلوه پیدا میکند،
این نگین زیبا با این رکاب دلبرانه، فقط برازنده یک زن خوش سلیقه است.
دارم فکر میکنم،
به این نقشِ فیروزهای خوشرنگ، به این مقام خوش تراش، که فقط به جنس زن میآید…
و نباید هیچ جوره از دستش بدهد..
به نقش عزتمندی که اگر دست کم نگیریمش،
فاطمه وار ما را انتخاب میکند،
که زنانه پای امام زمانمان بایستیم
مثل یک مدافع قدرتمند…
یا ام البنین وار فرمانده لشکر تربیت کنیم برای عصر ظهور….
اما این وسط ها گاهی
این انگشتر زیبا دست به دست میشود…
کسانی دلشان میخواهد سر به تن این دلبر سبزآبی نباشد… میخواهند
زن خیلی چیزها باشد…
به خیلی جاها برسد…
اما فقط این انگشتر دستش نباشد… زن نباشد…
که اگر باشد…که اگر ارزشش را بداند…
دنیا را به قدرت زنانه اش دگرگون میکند…
حیف که گاهی صاحب این انگشتر زیبا،
بین هجوم تبلیغات پوشالی این جماعت بهظاهر مدافع حقوق زنان،
و مثلا تئوریسین اندیشههای به گِل نشسته دنیای غرب، که زن را جنس مشابه و کپی دست دوم مرد میخواهند، حس خودتحقیری پیدا میکند
و باورش نمیشود آنها
به نام امتیاز گرفتن از مردان، و با کلاه بزرگی به نام آزادی، او را بردهی مدرن جسمی و جنسی عصر ارتباطات میکنند…
همان ها که میخواهند روشنای پاک نگاه دخترانه و لطافت مادرانه را از زنان ما بگیرند
تا بهجای مؤثر بودن، جلوهگر باشند…
بهجای مفید بودن، مهم باشند…
به جای اندیشمند بودن، در چشم باشند…
و انقدر از حس خوب فیروزهای زلال آن انگشتر دور شوند
که به آرمانهای بزرگی که میتواند
ماندگارشان کند فکر نکنند،
به اینکه
زن در مکتب فاطمهها و ام البنین ها و زینب ها
یک نقش مهم پنهان دارد
یک قدرت عجیب
یک عظمت ماورایی
که میتواند
بدون جلوه گری بهترین نقش های اجتماعی را داشته باشد…
اما زن باشد… مادر باشد…
نسخه اصل… صاحب آن دلبر فیروزهای…
و من در بین هجوم این همه بدلیجات تقلبی دارم به نگین انگشتر ام البنین ها فکر میکنم…
به مادرانی که هر روز در دعای بعد از نماز سر سجادههایشان
آدم مهم شدن فرزندانشان را نخواستند…
مؤثر بودنشان را… نقش آفرینیشان را…
عباس شدن شان را خواسته اند…
و تمام تلاششان را کردهاند
که تمام آرزوی اولادشان رسیدن به خیمه ظهور باشد
نه دو دوتا چارتای دنیا…
به مادرانی که دست فرزندشان را میگیرند
که در ازدحام رنگ ها
و فریبها
از دست اولاد زهرا جدا نشود،
و از ترنم شکوه مادریشان،
و از کنج خانههای گرم به نور ایمانشان،
که پر از رایحهی گلاب ناب است،
قاسمها، محسنها، ابراهیمها و ابالفضلها
خداحافظی کنند و میدان بیایند…
امروز دارم به انگشتر فیروزهای زنانی
فکر میکنم
که میخواهند
با نقش اصیل زنانه پای رسیدن و رساندن آدمها به عصر ظهور بایستند…
#ام_البنین
#جان_فدا