جمعه های انتظار

شلوغی خواب و استرس‌ و نگرانی، همهمه؛ دلهره؛ اصظراب عین یک خوره افتاده به جوونم و شبیه یک موریانه عمل میکنه از خوابیدن ترس دارم از کابوس ها و شلوغی آن میترسم باز یه خوابی ببینم و باز صبح اش خبر ناگهانی رو صفحه‌ ی گوشی ببینم آخه چراااااا 😓 مگر نمی‌شه به نیکی تعبیر کردو عکس قضیه عمل کنیم دلم میخوادااا اما روزگار انگاری باهاش دست به یکی شده‌ و اجازه نمیده چند مدتی هست که قبل از اینکه یکی به دیدار معشوق سفر کنه چند شب پیوسته خواب‌های شلوغ پلوغ و رفت و آمد زیادی میبینم صبح اش خبر ناگهانی بهمون میرسه 😓 نمی‌دونم تلنگری هست برا بیدار شدن از خواب غفلت یا هم محک و سنجیده شدن به درگاه احدیت اما هرچی هست عاقــبت بخیری به درگاهش برامون باشه

#به_قلم_خودم